رسالت
«درباره دادگاه متهمان آشوبهاي اخير» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد:
اظهارات آقايان ابطحي و عطريانفر از اعضاي برجسته مجمع روحانيون مبارز و حزب كارگزاران سازندگي در نخستين جلسه رسيدگي به اتهامات آشوبگران روزهاي پس از اعلام نتايج انتخابات، حيرتانگيز، عبرتآموز ودر عين حال تحسين برانگيز است.
حيرتانگيز از اينكه چطور دو حزب برجسته دوم خردادي در داخل پروژهاي عمل كردند كه دشمنان نظام و انقلاب و مردم ميخواستند.حيرتانگيز از اين باب كه چطور ميخواهند يك دروغ بزرگ را منشاء يك جنبش سياسي و اجتماعي قرار دهند.
اعتماد ملي
«ادبيات در گفتار» و شأن مقام، عنوان سرمقاله امروز روزنامه اعتماد ملي به قلم احمد پورنجاتي است كه در آن ميخوانيد:
اين روزها حرفهاي بسياري براي «گفتن و نوشتن» و بيش از آنها، براي «نگفتن و در صفحه دل نهفتن» وجود دارد. گفتوگوي پررمز و راز «نگاهها» غوغايي به پا كرده است.
پيش از اين هيچگاه شاهد چنين «غوغاي نگاه» در جامعه ايران نبودهايم. چه ميشود كرد؟ انگار هر روز كه ميگذرد، فهرست «حسرتهاي به دل مانده» و «آرزوهاي برباد رفته» ما قد ميكشد، قامت اميدمان پشت يك ديوار بلند، هر روز بلندتر از ديروز، گم ميشود! آيا كمكم داريم به اين وضع عادت ميكنيم؟ شايد! اما نه از سر بيمسووليتي و بيخيالي، بلكه از فرط تكرار!
هرچه باداباد! اما بگذاريد يك مورد ديگر بر «سياهه حسرتهاي ناكام» بيفزايم. كاش براي تصدي برخي «مسئوليتهاي بزرگ»، پست و مقامهاي مهم حكومتي همچون رياستجمهوري، برخورداري از «ادبيات شايسته» به عنوان يكي ازمعيارهاي قانوني «صلاحيت» مورد توجه و تاكيد قرار ميگرفت.
مگر ادبيات گفتاري هركس در واقع جلوهگاه شخصيت و منش او نيست؟! مگر نگفتهاند: «المُرء مخبوء تحت لسانه: انسان در پس پرده زبانش پنهان است.» و تا مرد سخن نگفته باشد، عيب و هنرش نهفته باشد!
كيهان
«قصه چه بود» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان است كه در آن مي خوانيد:
به دست آوردن يك نگاه كلان و دقيق نسبت به آنچه در دو ماه گذشته در صحنه سياسي ايران رخ داده ضرورتي است كه خلأ آن همچنان احساس مي شود. به رغم همه بحث ها و گفت وگوهاي انجام شده، اين سوال همچنان به طور جدي مطرح است كه به راستي چه اتفاقي در ايران افتاده، چه كساني و با كدام اهداف در آن دخيل بوده اند، تا چه حد به اهداف خود رسيده اند و مهم تر از همه اكنون تكليف چيست؟
موضوعي تا اين حد گسترده، لاجرم پيچيده نيز هست و براي تحليل پديده هاي پيچيده بهترين راه تجزيه آنها به عناصر سازنده شان و سپس «بازسازي پديده» از راه تركيب مجدد اين عناصر است. به اين ترتيب مي توان فهميد كه پديده مورد نظر اساسا چگونه شكل گرفته و به دنبال برآورده كردن چه اغراضي بوده است.
اين اتفاق نظر تحليلي اكنون وجود دارد انتخابات رياست جمهوري دهم، در قلب پروژه بي ثبات سازي ايران قرار داشته اما اين پروژه محدود به آن نبوده و طيف وسيع تري از «زيرپروژه ها» را در بر مي گرفته است. تعبير دقيق تر اين است كه بگوييم براي عملي شدن آنچه غربي ها در سر داشتند، انتخابات شرط لازم بود نه شرط كافي و بايد پديده هايي ديگر نيز در كنار آن شكل مي گرفت تا پروژه كامل شود.
جمهوري اسلامي
«كارگاه حذف و دفع !» عنوان سرمقاله امروز روزنامه جمهوري اسلامي است كه در آن مي خوانيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
هرچند نقطه نظرهاي مختلفي درباره دادگاه متهمان حوادث بعد از انتخابات كه اولين جلسه آن روز شنبه برگزار شد ابراز مي شود لكن از آنجا كه دستگاه قضائي كشور يك دستگاه قانوني است و مسئوليت هائي دارد و طبعا مسئولان آن بايد پاسخگو باشند فارغ از نقطه نظرهاي ابراز شده از ورود به اين ماجرا خودداري مي كنيم و به بهره برداري هائي كه از اين دادگاه و از وقايع اين روزها مي شود مي پردازيم.
يكي با اشاره به آنچه در دادگاه مطرح شده مي نويسد : اسناد خيانت فلانكس و فلانكس فاش شد.
آن ديگري مي گويد : حالا كه اين اعترافات را داريم افراد اصلي را محاكمه كنيد.
دنياي اقتصاد
«وكيل آشتيناپذير سپردهگذاران باشيد» عنوان سرمقاله امروز روزنامه دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنانصفت است كه در آن مي خوانيد:
نظام بانكي ايران، مصائب بزرگ و شوربختيهاي پرشماري را تجربه كرده است و روزگار امروز آن اصلا خوش و خوب نيست.
تازهترين دردي كه بانكهاي كشور را آزار ميدهد و يك زنگخطر جدي است، خبر ترسناكي است كه حسن سبحاني، از كارشناسان اقتصادي و از اعضاي بانفوذ مجلس قانونگذاري دورههاي گذشته، گفته است: «در اثر سياستهاي نادرست سالهاي گذشته، قدر مطلق سپردههاي مردم در بانكها كاهش يافته و اين مساله موجب شده است، پمپاژ نقدينگي به اقتصاد داخلي صورت گيرد.»
سرمايه
«اتهام شوراي نگهبان براساس کيفرخواست» عنوان نگاه روزنامه سرمايه به قلم نسرين تخيري است كه در آن مي خوانيد:
در کيفرخواستي که نماينده دادستان تهران عليه متهمان پرونده اعتراضات انتخاباتي قرائت کرد، تاکيد شده بود متهمان از سال ها پيش براي ايجاد زمينه هاي اين به اصطلاح انقلاب مخملي زمينه چيني کرده اند.
يعني حتي وقتي خود بر مسند قدرت نشسته بودند با بنيادهاي خارجي «دشمن» ايران رابطه داشتند تا عليه نظامي که خود عضو آن بودند ساختارشکني کنند؟ اما نکته عجيب تر از اين در کيفرخواست آن بود که همه مقامات امنيتي و اطلاعاتي و... از سال گذشته از طريق اطلاعات جاسوس دستگير شده اي که دادستان از او نامي نبرد مي دانستند که متهمان کنوني خود را آماده انقلاب مخملي کرده اند و با آنکه معلوم نبود نامزد آنها کيست از او حمايت و براي انقلاب مخملي بسترسازي مي کردند.